معرفی چهرههای برجستهای که هر يک به گونهای در شکلگيری بخشی از پيکرۀ تاريخ معاصر ما نقشآفرينی کردهاند، کاری است ارزنده و شايسته که تا کنون به شيوههای مختلف، دربارۀ بسياری از اين بزرگان صورت گرفته است؛ از چاپ کتاب يادبود گرفته تا برگزاری مراسم بزرگداشت.
اينک که 52 سال از درگذشت دکتر علی اکبر فياض سپری شده و اين هر دو کار، يعنی چاپ يادنامه و برگزاری مراسم دربارۀ او به تحقق پيوسته، چه کار ديگری میتوان برای معرفی بيشتر او سر و سامان داد؟ مگر ناگفته و نانوشتهای هست که بايد دوباره به شخصيت او پرداخت؟ پاسخ مثبت به اين پرسش را بايد در کتابی يافت که دکتر سلمان ساکت فراهم کرده و آن را «کارنامۀ فياض» ناميده است، تا نشان دهد که اين کتاب هشتصد صفحهای چيزی فراتر از يک شناختنامه يا ارجنامۀ عادی است.
آقای دکتر ساکت با همکاری خانم اعظم رمضانی در اين اثر، همۀ يادداشتها، مقدمهها، متن سخنرانیها، و تمام اسناد و تصاوير دستياب از دکتر علی اکبر فياض را جمع کرده و افزون بر آن، چندين مقالۀ چاپشده و نشده دربارۀ ويژگیهای آن استاد را در اين کتاب گرد آورده است. بگذريم که زندگینامۀ فياض به قلم ايشان، خود از ظرافتهايی برخوردار است که نمیتوان آن را ناديده گرفت.
او طی سه سال، کوشيده است تا از ميان هر چه از آن استاد خراسانی به جا مانده است، چيزی را فرو نگذارد و بدين سان، کارنامۀ خواندنی و پروپيمانی از او را فراهم آورد.
شايسته است که در کنار تجليل از کوشش ستودنی دکتر ساکت، از کار بزرگ آقای اسماعيل مهدویراد در نشر ادبيات هم ياد کنيم که در اين واويلای کتاب، کوشيده است تا اين کارنامه را در حلّهای آراسته عرضه کند.
اينان، چنانکه دکتر ساکت در مقدمهاش نوشته، برای تدوين و عرضۀ کتاب که بايد آن را الگويی برای کارهای ديگر دانست، از سرِ عشق کوشيدهاند، مخاطبان را نيز سزد که آن را از سر عشق بخوانند.